از هر دری سخن

گشت زیبایت صفای دلم گردید زمانی که از خود و بودن خود رمیده بودم . اندیشدن به تو آرام می سازدم .

از هر دری سخن

گشت زیبایت صفای دلم گردید زمانی که از خود و بودن خود رمیده بودم . اندیشدن به تو آرام می سازدم .

بنیوش پند من

بنیوش پند من ؛

بر درد آن که همسفر صبح و شام توست، 

پیوسته چاره باش 

بر عاشقی که دل به امید تو بسته است، 

عمر دوباره باش... 

  

 قبلا که این شعر رو می خوندم حس خاصی به من دست نمی داد اما این روزا بد جوری فکرم رو مشغول کرده . بعضی وقت ها خودم رو مصداق این شعر می بینم . انگار دارم باهاش زندگی می کنم .  

گاهی بدون این که بخوام دارم  نفس می کشم . گاهی دلم هوای رفتن می کنه . کجا؟ نمی دونم . فقط می خوام برم . گاهی فضای خونه اونقد برام دلگیره که همه چیزش ملالت بار می شه . گاهی توی این دنیای به این بزرگی اکسیژن کم میارم. گاهی...  

اما باید باشم . باید بمونم ، باید برای خودم هوای تازه دست و پا کنم ، باید فضا رو تغییر بدم . باید تن به زندگی بدم . نه برای خودم . برای اونایی که با من هستن . اونایی که دل به امید من دارن . اونایی که اگه چند ساعتی منو نبینن دلتنگم می شن . برای دخترم ، برای همسرم و برای... 

من می مانم حتی اگر تمام وجودم  چون شمع آب شود ، می مانم حتی به قیمت باقی عمرم ... 

 

پی نوشت : این حرف ها از سر دلتنگی بوده و ارزش دیگری ندارد . 

 

معذرت نوشت : از همه دوستان بخاطر کم کاری هایم معذرت می خوام ولی تقصیر از من نیست . باور کنید زمان برای من کم می گذارد و از وقتش می دزده .   

نتیجه نوشت : زمان هم زمان های قدیم . 24 ساعت های الان اصلا کیفیت نداره چون زودی تموم می شه .  

 

 

این گلدان گل هم تقدیم به همه ی کسانی که برام خیلی عزیزند...

نظرات 3 + ارسال نظر
مهرداد یکشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:42 ب.ظ http://kahkashan51.blogsky.com

سلام مهستی عزیز
اسب زمان رو شلاق بزن تا کش بیاد روح ما به سواری با سمند رویاهای تو عادت دارد...
شاد باشی...

سلام .

در واقع دارم همین کار رو می کنم .

ممنون از حضور گرمت.

حسین پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:57 ب.ظ http://gheychee.blogsky.com

شوما گاه و بیگاه هم که بنویسی، واسه ما ارزش داره
وجودت برکت داره بخدا...بزرگمون تویی مهستی...
اینو چن نفر خصوصی هم بهم گفتن
موفق باشی

سلام .

از این که هنو بزرگی و کوچیکی مهمه جای بسی شعف داره .

باشه . سعی می کنم انشا ءالله بعد از عید بیش تر تلاش کنم

البته من به امید خدا آخر هفته میرم به زادگاهم و تا پایان تعطیلات ۱۳ بر می گردم . می خوام در خدمت خودم و خونواده ام باشم .

ولی حتما میام .

شنگین کلک شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 04:04 ب.ظ http://shang.blogsky.com

درود بسیار
شنگین کلک هم خودش را تحویل می گیرد و از این
گلدان زیبا تشکر می کند .
بله واقعا زمان هم زمان های قدیم . خواست عرض ادبی
کرده باشم . موفق باشید

سلام بر شنگ عزیز .

بسیار بسیار خوشحال شدم از این که ما رو قابل دونستید و به کلبه ی حقیر ما سر زدید .
این گلدان که سهله دامن دامن گل تقدیم به شما برادر بزگوارم خواهم کرد .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد