از هر دری سخن
گشت زیبایت صفای دلم گردید زمانی که از خود و بودن خود رمیده بودم . اندیشدن به تو آرام می سازدم .از هر دری سخن
گشت زیبایت صفای دلم گردید زمانی که از خود و بودن خود رمیده بودم . اندیشدن به تو آرام می سازدم .روز مادر
تقدیم به مادرم و همه ی مادران خوب سرزمین سبزم ، ایران:
مادر ای پرواز نرم قاصدک
مادر ای معنای عشق شاپرک
ای تمام ناله هایت بی صدا
مادر ای زیباترین شعر خدا
مادرم ؛
در جوانی دمی نیاسودی تا ما در آرامش باشیم .سختی های روزگار چهره ی معصومت را چروکیده و زانوانت را ناتوان ساخته اما قلبت همچنان مالامال از
عشق به فرزندان بوده و برای آنان می تپد . چقدر زود پیر شدی .
مادر عزیز، وقتی ترا می بینم که برای برداشتن یک گام لحظاتی سخت و طولانی را باید پشت سر بگذرانی به یاد می آورم زمانی را که ما کوچک بودیم آنقدر از صبح تا شب برای برطرف کردن خواسته ها و آرزوهای ما می دویدی که وقتی شب سر بر بالین
می گذاشتی از فرط خستگی گویی در این دنیا نبودی .
مادرم چگونه می توانم ذره ای از محبت های ترا جبران کنم ؟ به حق که بهشت زیر پای توست .دوستت دارم.
مادرم ، چشمان کم سو اما امیدوارت را ، دستان زمخت و لرزان اما عاشق و مهربانت را می بوسم و می گویم :
ای فرشته ی آسمانی روزت از امروز تا سالیان سال مبارک باد .
دنیای زندگانی من پر تلاطم است
اما در این میان
تو نازنین یگانه ی دردانه ی منی
رنگین چراغ خانه ی کاشانه ی منی
گر گل بخوانمت
گل را چه مایه پیش تو؟گلخانه ی منی
با قصه های زلف تو در خواب می روم
ای شهرزاد خوب!
جانانه ی منی
ای در نگاه سبز تو افسانه ی حیات
با بودن تو در سر من شور قصه نیست
زیرا تو خود حلاوت افسانه ی منی
فراموشی
عشقی که قمار می شود
بوسه ای که به حراج گذاشته می شود
تمنایی که زنده به گور می شود
قلبی که بی صدا شکسته می شود
و بارانی که بی هیچ دعایی باریده می شود...
به راستی
در کدام قسمت از زندگی فراموش شدم؟؟!!
صدایت
دردهای مرا از حنجره ات
به فریاد بنشین و
و نگاهم را
در مهمانی سکوت ، بشکن
صدا کن مرا
که صدایت التیام بخش فریادهای بی صدایم
خواهد بود...
........تا همیشه دوستت خواهم داشت...
روز معلم
دوستان عزیزم سلام .
بعد از چند روز اومدم به وبم سر بزنم شاید کسی یادش باشه
و امروز رو بهم تبریک گفته باشه. به جز یکی از دوستان ...
خب ، بی خیال . خودم که به خودم می تونم تبریک بگم ؛
معلم عزیزم ، روزت مبارک!!!
" انجمن خوش باوران "
مثل باران
مثل باران چشم هایت دیدنی ست
شهر خاموش صدایت دیدنی ست
مهربانی معنی لبخند توست
خنده هایت بی نهایت دیدنی ست
زخم ها چون شعرهای شاعرند
زخم هایم در هوایت دیدنی ست
روبرویم باغی از عطر است و نور
لای شب بوها خدایت دیدنی ست
شانه هایم ساحل گیسوی توست
روی ساحل رد پایت دیدنی ست
پایتخت آرزوها خواب هاست
چشم هایت ، چشم هایت دیدنی ست
پی نوشت : این شعر را سال ها پیش از جایی نوشتم . نمی دونم شاعرش کیه ولی
بسیار دوسش می دارم . هر جا هست خدا حفظش کنه . کاش می فهمیدم کیه.
این گلدان گل هم تقدیم به همه کسانی که دوستشان دارم و دوستم دارند...